مجموعه‌ای که به بنیادی‌ترین سوالات بشر پاسخ می‌دهد
14/04/1398

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مراسم ‌نقدوبررسی مجموعه «ما و جهان» با حضور غلامرضا خاکی، پژوهشگر؛ میثم‌ توکل‌بینا، مترجم؛ امیرمسعود جهان‌بین، پژوهشگر و مترجم و عبادالله نادری منتقد و فیزیکدان روز سه‌شنبه یازدهم تیرماه سال جاری در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.   در‌ ابتدای این مراسم خاکی با اشاره به موضع اصلی این مجموعه کتاب گفت: همواره از گذشته تاکنون یک سری پرسش‌های بنیادین برای انسان پیش آمده است؛ به ویژه زمانیکه غمگین هستیم این پرسش‌ها جدی‌تر می‌شوند. پرسش‌هایی درباره جهان و جایگاه انسان در جهان. در  فرآیندی تکامل‌یافته‌تر پرسش‌هایی هستند که مورد توجه فیلسوفان، فیزیکدانان و عارفان است و ‌زمان زیادی را از دیرباز برای پاسخ آن صرف کرده‌اند‌. ما در این جلسه می‌خواهیم به سه دسته از پرسش‌ها بپردازیم که این کتاب‌ها به آن‌ها پاسخ می‌دهند. پرسش اول که در جلد اول این سه‌گانه آمده است اینکه جهان چرا وجود دارد یا به تعبیر دینداران فلسفه وجودی جهان چیست؟   وی افزود: در کتاب دوم پرسش دوم مطرح می‌شود و این است که اگر این جهان وجود دارد، چرا وجود دارد؟ در حقیقت آغاز این جهان از چه زمانی بوده است. در پرسش سوم موضوع قوانین مطرح‌ می‌شود اینکه چرا این قوانین در جهان موجود است؟ آیا ساعت‌‌سازی وجود داشته که قوانین را به طبیعت حاکم کند یا خیر؟ اگر به سیر تکامل دانش بشر نگاهی بیافکنیم متوجه خواهیم‌ شد که همواره این سوالات مطرح بوده است.     در ادامه توکلی‌بینا گفت: در‌ روند ترجمه این کتاب‌ها سهم من از ترجمه کمتر از مترجم دیگر آن است. فکر می‌کنم نیازی نباشد درباره ماهیت کتاب سخنی بگویم. از ویژگی‌های بارز این مجموعه این است که دارای هم‌پوشانی‌های مفاهیم است؛ چراکه این سه جلد مجموع مقالات دانشمندان در موضوع جهان و ‌‌شناخت آن است. به عقیده خودم آن بخش‌هایی که من ترجمه کرده‌ام کمی متن سخت‌تری دارد و دلیل آن را می‌توانم به تخصصی بودن برخی از مقالاتی اشاره کنم که در کتاب آورده شده‌ بود.   وی با اشاره به روند موضوعی کتاب‌ها گفت: یک موضوع مهمی که در این‌ کتاب‌ها درج شده است، بازگشت انسان به محور فیزیک است. در فیزیک کلاسیک مشاهده‌گر ارزش چندانی ندارد؛ اما در فیزیک ‌مدرن که در نظریه نسبیت اینشتین هم ‌مشهود است، محاسبه‌گر اهمیت فراوانی پیدا می‌کند که در نظریه نسبیت این اتفاق افتاده است. نکته دوم محوریت خداست به این معنا که تنها نسل امروزی انسان نیست که خداباوری را به میان می‌کشد؛ این اندیشه یعنی خداباوری یا خداناباوری موضوعی بوده است که همیشه انسان به آن می‌اندیشیده است که اتفاقا در تاریخ فلسفه و علم دیدیم که این سوالات باعث پیشرفت علم هم شده‌اند. همواره انگیزه فکر کردن از دین برآمده است و ما چه بخواهیم چه نخواهیم این نوع پرسش‌ها بوده است.   در ادامه این مراسم جهان‌بین با اشاره به رویکرد این مجموعه گفت: همانگونه که تا پیش از این گفته شد، سه‌گانه «ما و جهان» مجموع مقالاتی از افراد صاحب‌نظر در سراسر دنیاست که هر کدام دارای دیدگاه‌های گوناگون با رویکردهای متفاوت است. ما می‌توانستیم برای فهم بیشتر مخاطبان درباره نگرش‌های جاری در مقالات در پاورقی کتاب توضیحاتی بدهیم؛ اما چون رویکرد اصلی کتاب علم است ترجیح داده شد ماهیت مطلب حفظ شود.   وی افزود: در کشور ما یک معضلی وجود دارد و آن اینکه دانشمندان علوم تجربی چندان با فلسفه سروکار ندارند؛ این کتاب درواقع پیوندی میان علم و فلسفه است. روند کتاب به‌گونه‌ای است که پرسش‌هایی مطرح شده و در ادامه پاسخ‌هایی به عنوان پیشنهاد به این پرسش‌ها داده می‌شود. در کتاب اول به این موضوع می‌پردازد که با توجه به ماهیت زمان و علیت آن اگر بپذیریم که جهان آغازی دارد و پیش از آن زمانی وجود نداشته است؛ این پرسش مطرح می‌شود که بنابراین خدایی که پیش از آغاز بوده چه چیزی را آفریده است. پاسخ اینگونه آورده شده است که خداوند بی‌زمان است در حقیقت موجودی فراتر از زمان است. در کل مفاهیمی بنیادین درباره خدا از نظر دانشمندان در جلد اول آمده است.   جهان‌بین با اشاره به رویکرد دیگر کتاب گفت: در بخشی از کتاب به دو پرسش اصلی پاسخ می‌دهد اینکه اصولا چرا جهان وجود دارد؟ و چرا این جهان خاص محقق شده است؟ نکته مهم این است که اگر پاسخ‌های جدی برای این پرسش‌ها نداشته باشیم در نظر برخی سوالاتی پوچ انگاشته می‌شود. چنانچه رد پای برخی از افرادی که این سوالات را مهملاتی بیش نمی‌خوانده‌اند در علم یافت شده است.   وی ادامه داد: در برخی از مقالات دیگر این اثر آمده است که مفاهیم عینی و انتزاعی جهان‌های ممکن مطرح می‌شود و در قالب این مفاهیم پرسش‌های خود را مطرح می‌کند. به عنوان نمونه؛ چرا موجودات وجود دارند؟ چرا این موجودات وجود دارند؟ و چرا الان وجود دارند؟ نکته دیگری که لازم می‌دانم درباره این اثر مطرح کنم این است که برخی از این مقالات خود بخش مفصلی از یک کتاب هستند که آدرس دقیق آن‌ها در متن کتاب آورده شده است.   این مترجم با اشاره به جلد دوم این اثر گفت: در جلد دوم بحث‌هایی مربوط به آغاز جهان مطرح می‌شود و یکی از پرسش‌های دانشمندان این است که آیا علم جدید می‌تواند به وجود خداوند صحه بگذارد یا خیر؟ در این کتاب به طور مفصل اشاره می‌شود که خداوند جهان را با زمان و نه در زمان آفریده است و زمان و مکان در واقع بخشی از جهان هستند در کل اصلی‌ترین نتیجه‌ای که از این کتاب می‌توان دریافت و دانشمندانی که مقالاتشان در کتاب گردآوری شده است این است که نمی‌توان پذیرفت که قوانین جهان بدون دلیل هستند و در نهایت جهان ماده‌ای پوچ است. در کتاب سوم به قانون طبیعت اشاره می‌کند، اینکه چرا طبیعت قانون دارد؟ و اینکه این قوانین از کجا آمده است؟ در نهایت نمی‌توان گفت که علم جدید و تجربی به الحاد می‌رسد درحالی که برخی رسانه‌ها سعی بر دامن زدن این مفهوم دارند که علم جدید خداوند را انکار می‌کند.   در ادامه این نشست نادری با ارائه نقد‌های خود از این مجموعه گفت: در کل چنین کتاب‌هایی در ایران کم منتشر شده است. سه رویکرد در برداشت از متن یا ترجمه یک اثر وجود دارد؛ رویکرد اول اصالت با متن است و مترجم در هیچ بخشی از متن نمی‌تواند دخالت شخصی داشته باشد؛ دومین رویکرد اجازه می‌دهد مترجم زمان و مکان را در برداشت از متن دخالت دهد؛ در سومین رویکرد مترجم حق دارد با توجه از فهم خود، هر برداشتی که از متن دارد را به مخاطب انتقال دهد. در واقع این رویکرد دست مترجم را در ارائه به مخاطب برای هر آنچه که از متن اصلی برداشت کرده است باز می‌گذارد.   وی درباره رویکرد اصلی این اثر در ترجمه گفت: متنی که در این کتاب‌ها با آن مواجه هستیم به شدت در زمره و رویکرد اول قرار می‌گیرد. مترجمان تلاش کرده‌اند کلام به کلام نویسنده را ترجمه کنند. من به شخصه این را نمی‌پسندم چراکه معتقدم اگر قرار است اثری برای مخاطب عام منتشر شود، باید فرایند آزادانه‌تری در ترجمه به کار گرفته شود بنابراین باید رویکرد دوم را در ترجمه برای مخاطبان عام برگزید.   نادری گفت: نکته دوم این است که هم‌پوشانی مفاهیم به طور ملال‌آوری در این کتاب‌ها زیاد است نکته مهم دیگری که می‌توان درباره متن اصلی آن انتقاد کرد این است که تمامی مقالات آورده شده در این کتاب یافته‌های تدافعی از خداباوری هستند و ما نمی‌دانیم چه حجمی از مقالات تهاجمی وجود دارند که به الحادباوری رسیده‌اند که اتفاقا آن‌ها هم پایه‌های علمی دارند. یک فقر بزرگ دیگری که در مقالات درج شده در کتاب دیده می‌شود این است که اصولا یک خودسانسوری بزرگ در دنیای غرب وجود دارد و آن اینکه اصلا اجازه رجوع به متون شرقی در این باره به آ‌ن‌ها داده نشده است.   وی افزود: سوالاتی که در این مقالات مطرح شده است در برخی از متون شرقی به طور مفصل بیان شده و من را به عنوان یک مخاطب شرق‌نشین آزار می‌دهد که چرا نگاهی گذرا درباره الحاد و خداباوری با گزاره‌های علمی به متون شرقی نداشته‌اند و به عقیده من حداقل باید با نحوه سوالات دانشمندان شرقی آشنا می‌شدند.